Friday, June 21, 2013
Directed by David Koepp
Produced by Gavin Polone
Ezra Swerdlow
Screenplay by David Koepp
Based on Secret Window, Secret Garden by
Stephen King
Starring Johnny Depp
John Turturro
Maria Bello
Timothy Hutton
Music by Philip Glass
Geoff Zanelli
Cinematography Fred Murphy
Editing by Jill Savitt
Distributed by Columbia Pictures
Release date(s) March 12, 2004
Running time 96 minutes
Country United States
Language English
Budget US$40,000,000
Box office $92,913,171 (worldwide
در سال 2004 و همان سالی که مصائب مسیح مل گیبسون اکران شد و فروش فوق العاده بالایی کرد, تنها یک فیلم توانست پا به پای او بایستد و با آن رقابت کند. آن هم پنجره مفی اثر دیوید کوپ بود. این فیلم بر پایه داستانی از استفان کینگ ساخته شد, یعنی همان کسی که کوبریک درخشش را از رمان او ساخت. فرانک دارابونت فیلمهای رهایی از شاوشنگ, مسیر سبز و مه را از او ساخت. راب راینر میزری را بر پایه ی داستانی از او درست کرد. و البته چند فیلم دیگر که همگی اقتباس هایی از رمان های این آقای آمریکایی بودند.
داستان از این قرار است که مورت رینی نویسنده ی موفقی است که عمده شهرتش به خاطر نوشتن کتابهای جنایی و عامه پسند است. او که شاهد خیانت همسرش بود, از او جدا و در کلبه ای دورافتاده در یک جنگل زندگی میکند. یک روز صبح مردی ترسناک و قد بلند در خانه اش را میزند و ادعا میکند که او داستانش را دزدیده و به نام خودش چاپ کرده است. ولی مورت با این توجیه که داستان خودش را سه سال زودتر از تاریخی که او میگوید چاپ کرده است, حرف های او را کذب میپندارد. ولی جان شوتر شروع به تهدید او میکند. او اول سگ رینی را با پیچ گوشتی میکشد و بعد از آن کلانتری را که مورت برای خود استخدام کرده بود را به همان ترتیب به قتل میرساند.تنها مدرکی که مورت با آن میتواند صحت گفته خود را اثبات کند نسخه ای از یک مجله است که نشان میدهد وی اولین بار داستانش را در سال 94 چاپ کرده در حالی که طبق گفته شوتر تاریخ چاپ داستان او سال 97 است. اما ین مجله در خانه ی همسر سابقش است که طی یک آتش سوزی مشکوک همه چی میسوزد. اما ترسناک ترین قسمت ماجرا اینجاست که تمام چیزهایی که در داستانش نوشته است کم کم در زندگی خودش تکرار میشود.......
این فیلم هم مانند تمامی فیلم هایی که اسم استفان کینگ را با خود به همراه دارد؛ در ژانر وحشت ساخته شده است. البته با توجه به اینکه این فیلم توسط کارگردانی کم آوازه(البته برای ایرانیان. چون اگر به سری فیلمهای ایندیانا جونز علاقه داشته باشید حتما نام او را شنیده اید) ساخته شده است؛ بیشتر بار موفقیت فیلم به عهده جانی دپ بوده است. بازی او در این فیلم به عنوان یک نویسنده ی سردگم بسیار قابل قبول بود.
بیس فیلم بر اساس سایه ساخته شده است. به عبارتی تقابل یک شخصیت را با سایه خودش نشان میدهد. یعنی هر کسی که پا به فردانیت خود میگذارد در وهله اول با سایه خودش مواجه میشود. یعنی دقیقا تقابل یک شخصیت با سایه اش رانمایش میدهد. رویارویی جانی دپ نویسنده و جانی دپ قاتل. کسی که روی زیبایی دارد و کسی که منفور است. به بیان دیگر به عنوان مثال اگر کسی یک کوله پشتی داشته باشد و با آن به مسافرت برود و هر چه که لازم ندارد را در آن بریزد و در نهایت کوله ای پر از وسایل به دردنخور(البته از دید خودش) را خواهد داشت. این کوله از او جدا نیست و همیشه همراه اوست. تقریبا میتوان این کوله را به عنوان سایه شخص دانست. یعنی سایه تقریبا بعد شخصیتی دیگری هر کسی است که حاوی تنفرات آن شخص است. چیزاهایی که از نظر شخص بد و ناپسند می آیند. و همه این سایه را همراه خود دارند.
دقیقا شخصیت مورت رینی هم همین گونه است. کسی که با سایه خودش تقابل میکند. کسی که نویسنده است و بسیار موفق است. در مقابل کسی که از نویسندگی جز چند نکته آماتور چیزی نمیداند. کتابش چاپ نشده. سرش کلاه رفته و غیره...
این وجود سایه در کل فیلم دیده میشود. جان شوتر همان مورت رینی است. البته سایه اش. این دو نقطه مقابل هم اند و با هم درر تقابلند.
این فیلم به نوعی اختلال شخصیت میپردازد. شخصیتی که به دو نیم تقسیم میشود و دلیل آن هم ضربه روحی ای در زندگی فرد است. مثلا کسی که در کودکی بار اضطراب داشته است و نمیتواند آن را تحمل کند شروع به ایجاد شخصیت خیالی در خود میکند و شخصیتهایی موازی با شخصیت من خودش به وجود می آورد. و این بار اضطراب را روی این شخصیت ها تقسیم میکند. این مورد به طور مشابه در این فیلم هم تکرار میشود. در ابتدای فیلم یک ضربه روحی شدید به جانی دپ یا همان مورت رینی وارد میشود. البته در همین جا باز هم رو یا رویی ای بین خود شخص و سایه اش ایجاد میشود که تصمیم به کشتن همسرش میگیرد ولی در کل این بار هیجانی وارد بر او و همچنین این ضربه روحی وارد بر او آنچنان گسترده است که این شخص مجبور میشود این بار عصبی را بین چند شخصیت تقسیم کند. بهترین جایی که این اتفاق را میتوانیم ببینیم, آنجایی است که چند جانی دپ با همدیگر صحبت میکنند. جالب تر اینکه وقتی او جا سیگاری را به طرف آینه و پرتاب میکند, خانه به دو نیم تقسیم میشود. میتوان با یک دیدگاه خانه را "من" هر کس توصیف کرد و این دو نیم شدن خود نوعی دو تکه شدن شخصیت بین خود شخص و من دیگر او یا سایه اش است. فلذا کاراکتر مورت به مراتب شخصیت پیچیده ای بود که جانی دپ به خوبی توانست از پس آن بربیاید. میتوان گفت کل بار فیلم به عهده اوست و او هم کل بار را به تنهایی روی دوش خودش حمل میکند.
سیکرت ویندو فیلمی است که ارزش چند بار دیدن را دارد و باید پس چند بار دیدن به نکات مخفی فیلم پی برد. این فیلم نمونه بارز بازیگری قوی جانی دپ و البته نویسندگی خوب استفان کینگ است.
Post a Comment